یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!
ظاهراً یک خودروی اسپورت اثر تقویتکنندهی قوی بر روی سبزهها دارد. فرقی نمیکند یک سیاهپوست عضلانی یا یک مرد سفیدپوست معمولی آن را رانندگی کند، غرش وحشیانه موتور باعث میشود که شورت هر زنی که از ماشین مطلع باشد مرطوب شود. اما سیاهپوست اینجا هم خوش شانس بود: پاهایش با باسنی محکم در مقابلش باز شده بود، یکی از زیباترین عینکهایی که به یادگار ماندهام!
اوه❤️