یک سبزه زیبا مدتهاست که چشمش به یک پسر بوده است. برای سرگرم کردن او، او مانند یک اطلسی لباس می پوشید. و دیری نیافت تمام سوراخ های او قبلاً با انگشتان و زبان گرم شده بود، شکاف های مرطوب آماده استفاده بود. و روشن بود. آیا او از این موضوع خوشحال بود؟ البته از شور و شوقی که او با آن تکان میخورد آشکار بود. وتر پایانی... و تقدیر از صورتش به سمت سینه هایش چکید. آه، من هم چند جرعه دیگر به او می دادم!
نه، تو تنها نیستی من به ندرت "دویدن" می کنم. جوانان می دانند منظور من چیست. بنابراین در حالی که من زنگ می زنم، یا شما مستقیماً به سراغ دوست قدیمی خود بروید! و در فاصله زمانی، قبل از رسیدن حمل و نقل چند بار موفق به آسیاب کردن یک دوست شدم! امشب دقیقاً چنین شب و شبی خواهم داشت! همه آخر هفته ی عالی داشته باشید!